معنی معادل فارسی مانور

لغت نامه دهخدا

مانور

مانور. [ن ُوْرْ] (فرانسوی، اِ) طریقه ٔ تنظیم عمل یک دستگاه. (فرهنگ فارسی معین). || (اصطلاح نظامی) فن رهبری دسته های نظامی در یک منطقه و آن عبارت از این است که در حدود مأموریت محوله کلیه ٔ وسایل خود رابه روی دشمن تمرکز دهند، حتی الامکان از روی غافلگیری دشمن و تأمین قوای خودی. (فرهنگ فارسی معین). || تمرین عملیات نظامی. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

مانور

(نُ وْ) [فر.] (اِ.) اجرای عملیات جنگی به طور نمایشی و تمرینی.

فارسی به ایتالیایی

مانور

manovra

فرهنگ عمید

مانور

(نظامی) تمرین عملیات جنگی برای آماده‌سازی نیروها و نمایش میزان توانایی آنان، رزمایش،
به کارگیری ترفندهای زیرکانه برای انجام رساندن کاری،
[عامیانه، مجاز] خودنمایی کردن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

مانور

آزمایش، تمرین‌عملیات نظامی، مشق، رزمایش، ترفند، شگرد، حرکات (زیرکی)

فارسی به انگلیسی

مانور

Exercise, Maneuver, Manoeuvre

فارسی به عربی

مانور

مناوره

فرهنگ فارسی هوشیار

مانور

طریقه تنظیم عمل یکدستگاه، تمرین عملیات نظامی، حرکت قسمتهای مختلف ارتش برای انجام نقشه های جنگی

معادل ابجد

معادل فارسی مانور

793

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری